فرهنگ

سلسله پادشاهی بکجه

بکجه (百濟)، یکی از سه پادشاهی دوران باستان کره

بکجه یکی از سه پادشاهی کره در دوران باستان بود که همراه با گوگوریو و شیلا، دوره سه پادشاهی کره را تشکیل می‌داد. این کشور توسط اونجو왕 (Onjo Wang)، که از بویو و گوگوریو به جنوب مهاجرت کرده بود، بنیان‌گذاری شد. در ابتدا نام‌های مختلفی مانند “سیکجه” و “بکجه‌گوک” برای این کشور استفاده می‌شد. بکجه در ابتدا یکی از ۵۴ دولت کوچک کنفدراسیون ماهان بود، اما از زمان پادشاه اونجو به تدریج رشد کرد و گسترش یافت.

نوشته های مشابه

در دوران پادشاه گوی‌وانگ (고이왕)، بکجه برای تمرکز قدرت، قوانین حکومتی را تدوین و آیین بودایی را وارد کشور کرد. در نتیجه، بکجه در قرن چهارم میلادی در دوران پادشاه گونچوگو (근초고왕) به اوج قدرت خود رسید. در این دوره، این کشور کنفدراسیون گایا را تحت کنترل خود درآورد، به سمت منطقه هوانگهه گسترش یافت و در نبردی در پیونگ‌یانگ با پادشاه گوگوریو، گوگوک‌وون (고국원왕)، جنگید و او را به قتل رساند.

با این حال، پس از آن، بکجه در اثر حملات پادشاه گوانگ‌گائتو بزرگ (광개토대왕) از گوگوریو، بخش‌های شمالی رودخانه هان را از دست داد. در زمان پادشاه جانگسو (장수왕) از گوگوریو، پایتخت بکجه، ویریه‌سونگ (위례성)، سقوط کرد و پایتخت به اونجین (웅진) منتقل شد. برای مقابله با تهدیدات گوگوریو، بکجه با شیلا پیمان “ناجه” (나제 동맹) را بست.

در دوران پادشاه سئونگ‌وانگ (성왕)، بکجه قدرت خود را بازیابی کرد، پایتخت را به سابی‌سونگ (사비성) منتقل کرد و چندین اصلاحات مهم را اجرا نمود. همچنین، در یک سیاست توسعه‌طلبانه، به طور موقت کنترل ناحیه رودخانه هان را به دست گرفت، اما پس از خیانت پادشاه جین‌هیونگ (진흥왕) از شیلا، این منطقه را دوباره از دست داد. در نبرد “گوانسان‌سونگ” (관산성 전투)، پادشاه سئونگ کشته شد و بکجه به دوره افول وارد شد.

در ادامه، بکجه بار دیگر با گوگوریو متحد شد و به جنگ‌های طولانی با شیلا ادامه داد. اما در سال ۶۵۹، پس از تشکیل اتحاد “نادانگ” (나당 동맹) بین شیلا و سلسله تانگ چین، در سال ۶۶۰، پادشاه “تِجونگ مویول” (태종무열왕) از شیلا به همراه ارتش تانگ به بکجه حمله کرد و پایتخت سابی سقوط کرد و بدین ترتیب، بکجه از بین رفت. پس از آن، جنبش احیای بکجه به مدت سه سال ادامه یافت، اما با شکست در نبرد “باک‌گانگ” (백강 전투) که بین نیروهای باقی‌مانده بکجه و ارتش متحد ژاپن در برابر نیروهای تانگ و شیلا رخ داد، این تلاش‌ها به پایان رسید.

بکجه همواره روابط دوستانه‌ای با ژاپن (وای/왜) داشت و به دلیل موقعیت خود در منطقه رودخانه هان، مستقیماً با چین تجارت می‌کرد و در نواحی یوسو (요서) و تامرا (탐라) نیز نفوذ داشت. این کشور نقش مهمی در انتقال فناوری و فرهنگ چین و شبه‌جزیره کره به ژاپن داشت و مواردی مانند متون کلاسیک چینی (چون “کتاب هزار کاراکتری”)، آیین بودایی و سایر فنون پیشرفته آن زمان را به ژاپن منتقل کرد. برخی از مردم بکجه پس از سقوط این کشور به عنوان “دوراین” (도래인) به ژاپن مهاجرت کرده و در فرهنگ و سیاست آن تأثیر گذاشتند.

فرهنگ بکجه در میان سه پادشاهی کره به دلیل زیبایی و ظرافت هنری از جایگاه بالایی برخوردار است. آثار ملی همچون مجسمه “میروک بوسال” (금동미륵보살반가사유상) و “عطردان طلایی بکجه” (백제 금동대향로) نمونه‌های بارز این فرهنگ غنی هستند. آثار فرهنگی به‌جامانده از بکجه به دلیل زیبایی و ارزش هنری بالا در میان محققان و هنرمندان کره‌ای مورد تحسین قرار گرفته‌اند.

در نهایت، در تاریخ ۴ ژوئیه ۲۰۱۵، یونسکو مناطق تاریخی مرتبط با پایتخت‌های باستانی بکجه، شامل شهرهای گونگ‌جو (공주시)، بویو (부여군) و شهر ایکسان (익산시) را به عنوان “منطقه تاریخی بکجه” در فهرست میراث جهانی به ثبت رساند.

نام کشور

طبق سوابق تاریخی، بکجه چندین بار نام خود را تغییر داد. نخستین نامی که در سامگوک ساگی” (삼국사기، تاریخ سه پادشاهی کره) برای این کشور ذکر شده، “سیکجه” (십제) است. بر اساس این متن، هنگامی که اونجو (온조왕)، بنیان‌گذار بکجه، مردم برادرش بیریو (비류) را با مردم خود متحد کرد و کشوری بزرگ‌تر را بنا نهاد، این مردم از این اتحاد شادمان شدند و نام کشور به “بکجه” (百濟) تغییر یافت.

در مقابل، منابع چینی روایات متفاوتی دارند. در کتاب “سانگوژی” (三國志، تاریخ سه پادشاهی چین)، بخش “وی‌شو” (魏書) و “دونگ‌ای‌جون” (東夷傳)، از نام “بکجه” (伯濟) با نگارش متفاوت یاد شده و این کشور را یکی از کشورهای وابسته به “ماهان” (마한) معرفی کرده است. همچنین، در کتاب تاریخی چینی “سوشو” (隋書، تاریخ سلسله سوئی)، در بخش مربوط به بکجه آمده است که این کشور ابتدا با “صد خانواده” (百家) که از دریا عبور کردند و به جنوب مهاجرت نمودند، تأسیس شد. به همین دلیل، نام آن را “بکجه” (百濟) گذاشتند. هنوز مشخص نیست که توضیح سامگوک ساگی یا روایت سوشو در مورد منشأ نام این کشور دقیق‌تر است.

در سال ۵۳۸ میلادی، در شانزدهمین سال حکومت پادشاه سئونگ (성왕)، پایتخت بکجه از اونجین (웅진) به سابی (사비) منتقل شد و در همین زمان، نام کشور به “نام‌بویو” (南扶餘، بویوی جنوبی) تغییر یافت. با این حال، مشخص نیست که این نام تا زمان سقوط بکجه همچنان مورد استفاده بوده است، زیرا در سال ۱۹۹۵، یک محفظه سنگی مخصوص نگهداری آثار بودایی با کتیبه‌ای کشف شد که در آن “بکجه چانگ‌وانگ” (百濟昌王، پادشاه چانگ بکجه) ذکر شده بود. این نشان می‌دهد که علی‌رغم تغییر نام رسمی کشور به “نام‌بویو” توسط پادشاه سئونگ، در دوران پادشاه چانگ‌وانگ (昌王، همان ویدوک‌وانگ/위덕왕)، نام “بکجه” مجدداً مورد استفاده قرار گرفته است. این احتمال وجود دارد که تغییر نام توسط پادشاه سئونگ در دوران حکومت ویدوک‌وانگ رد شده باشد.

بکجه همچنین چندین نام مستعار داشت، از جمله “اونگ” (응)، “اونگ‌جون” (응준) و “اونگ‌یو” (응유). علاوه بر این، در یک سنگ‌نبشته مقبره‌ای چینی که متعلق به “یه‌گون” (예군) است، برخی پژوهشگران این احتمال را مطرح کرده‌اند که نام “ژاپن” در آنجا به بکجه اشاره داشته باشد، هرچند این نظریه همچنان مورد بحث است.

تاریخ بکجه

دوران هان‌سونگ (پایتخت در هان‌سونگ، 한성기)

براساس “سامگوک ساگی” (삼국사기، تاریخ سه پادشاهی کره)، بکجه در سال ۱۸ پیش از میلاد توسط پادشاه اونجو (온조왕) بنیان‌گذاری شد. اونجو پسر جومونگ (주몽)، بنیان‌گذار گوگوریو، شناخته می‌شود. پس از مهاجرت به جنوب، او “ویریه‌سونگ” (위례성) در هانام را به عنوان پایتخت خود برگزید و کشور بکجه را تأسیس کرد.

در ادامه، بکجه با تثبیت موقعیت خود در حوضه رودخانه هان، از طریق تعامل و درگیری با قدرت‌های اطراف، به تدریج گسترش یافت. در قرن چهارم میلادی، در دوران پادشاه گونچوگو (근초고왕)، این کشور به اوج قدرت خود رسید. در این دوره، بکجه روابط گسترده‌ای با دونگ جین (東晉، جین شرقی) برقرار کرد و از طریق تعامل با وای (왜، ژاپن باستان)، تبادلات فرهنگی بین شبه‌جزیره کره و مجمع‌الجزایر ژاپن را تسهیل نمود. همچنین، در این دوران، بکجه با حمله به گوگوریو، بخش‌هایی از آن را تصرف کرد و قلمرو خود را تا استان هوانگهه (황해도) گسترش داد.

با این حال، در اواخر قرن پنجم میلادی، به دلیل سیاست توسعه‌طلبانه پادشاه جانگسو (장수왕) از گوگوریو، پایتخت بکجه، هان‌سونگ، در سال ۴۷۵ میلادی سقوط کرد. در جریان این حمله، پادشاه گیرو (개로왕) کشته شد و بکجه مجبور شد پایتخت خود را به اونجین (웅진، گونگ‌جو امروزی) منتقل کند.


دوران اونجین (پایتخت در اونجین، 웅진기)

پس از حمله گوگوریو، بکجه کنترل خود بر حوضه رودخانه هان را از دست داد و قلمرو آن به شدت کاهش یافت. همچنین، به دلیل تغییرات در وضعیت سیاسی چین و ژاپن، فعالیت‌های تجاری بکجه کاهش یافت و کشور از نظر اقتصادی دچار بحران شد. در این شرایط، قدرت پادشاهی تضعیف شد و درگیری‌های داخلی بین اشراف افزایش یافت. در دوران پادشاه مونجو (문주왕)، ژنرال هه‌گو (해구) به عنوان یک فرمانده نظامی بانفوذ، کنترل اصلی کشور را در دست گرفت و وضعیت بکجه بحرانی‌تر شد.

با این حال، از اواخر قرن پنجم، در دوران پادشاه دونگ‌سونگ (동성왕)، کشور به تدریج ثبات یافت و پادشاهی قدرت خود را بازیابی کرد. دونگ‌سونگ با ازدواج سیاسی، اتحاد بکجه با شیلا را تقویت کرد تا در برابر تهدید گوگوریو مقاومت کند. در دوران پادشاه موریونگ (무령왕)، بکجه از طریق “یانگ‌جیک‌گوندو” (양직공도، اسناد چینی مربوط به فرستادگان خارجی)، بیست و دو فرمانداری محلی (۲۲ دام‌رو، 담로) را تحت کنترل مستقیم خاندان سلطنتی قرار داد و بدین ترتیب، اقتدار مرکزی را افزایش داد و از شورش‌های داخلی جلوگیری کرد.

همچنین، بر اساس کتاب تاریخی “بک‌جه‌سو” (北齊書، تاریخ سلسله چی شمالی)، در سال ۵۷۱ میلادی، پادشاه ویدوک (위덕왕) از سوی سلسله چی به عنوان فرماندار دونگ‌چینگژو (東靑州刺史، فرماندار استان شرقی چینگ‌ژو) منصوب شد. برخی از مورخان مستقل و نظریه‌پردازان تاریخی کره‌ای (مدافعان نظریه ارتباط بکجه با چین) این سند را به عنوان شواهدی مبنی بر گسترش نفوذ بکجه در لوئویانگ (뤄양، پایتخت دودمان‌های چینی) تعبیر می‌کنند.

دوران سابی (사비기)

در دوران پادشاهی پادشاه سئونگ (성왕)، بکجه موفق به تسلط بر تمامی مناطق ماهان شد و پایتخت خود را به سابی‌سونگ (사비성) در منطقه بویی (부여) منتقل کرد. این اقدام در ۵۳۸ میلادی انجام شد و در همین زمان بود که نام کشور را به “نام‌بویو (남부여)” تغییر داد و تلاش برای بازسازی قدرت را آغاز کرد. در این دوران، پادشاه سئونگ موفق شد نظام اداری مرکزی و محلی را اصلاح کند و به ترویج بودیسم با استخدام راهبان بپردازد. همچنین، روابط با چین جنوبی (دینامی‌های جنوبی چین) گسترش یافت و بودیسم نیز به ژاپن انتقال یافت.

پس از این اقدامات، پادشاه سئونگ از فرصت استفاده کرد و در پی بحران‌های داخلی گوگوریو، به همراه شیلا (پادشاهی هم‌مرز)، موفق به بازپس‌گیری موقتی حوضه رودخانه هان شد. اما در نهایت، به دلیل اختلافاتی که با شیلا در مورد تقسیم اراضی به وجود آمد، منطقه دوباره توسط پادشاه جین‌هونگ (진흥왕) از شیلا تصرف شد. در نهایت، پادشاه سئونگ در نبرد گونسان‌سونگ (관산성) کشته شد و پایان قدرت این پادشاهی آغاز گردید.


پادشاهی مُو (무왕)

پادشاه مو (무왕) با اتخاذ رویکرد خصمانه نسبت به شیلا و همچنین بهره‌برداری از درگیری‌های سیاسی گوگوریو و سلسله سو (수나라) در چین، سیاست فرصت‌طلبانه‌ای را در پیش گرفت. او در سال ۶۳۰ میلادی، پایتخت سابی‌سونگ را دوباره بازسازی کرد و تمرکز خاصی بر منطقه زادگاه خود، ایکسَن (익산)، در استان چولادو (전라도) گذاشت. او حتی برنامه‌هایی برای انتقال پایتخت به این منطقه در آینده داشت.

همچنین، او با کمک همسر اصلی خود، ساته‌ک‌شی (사택씨)، موفق شد دستگاه اداری و مالی بزرگی را در ایکسَن تأسیس کند و یکی از بزرگترین معابد بودایی آن زمان، یعنی مریوکا‌سا (미륵사)، را در این منطقه ساخت. کشف “کاسه طلا” در هنگام حفاری معبد مریوکا‌سا در ژانویه ۲۰۰۹ اطلاعاتی جدید درباره تاریخ این معبد ارائه داد که نشان می‌دهد نقش شاهزاده‌خانم سئون‌هوا (선화공주) در تأسیس معبد برجسته‌تر از آن چیزی است که پیش از این فرض می‌شد.

در نهایت، گرچه تلاش‌های پادشاه مو برای انتقال پایتخت به ایکسَن شکست خورد، اما در نتیجه پیروزی‌هایش در تقویت قدرت مرکزی، پادشاه ایج‌جونگ (의자왕) در دوران بعدی پایه‌های سلطنت مستبدانه‌ای را بنیان نهاد.


انقراض بکجه

پس از شکست در نبرد گوانگ‌سان (관산성) و ضعف نظامی بکجه، در اواسط قرن هفتم میلادی، پادشاهی بکجه از سوی شیلا که با چین تانگ متحد شده بود، مورد حمله قرار گرفت. در آوریل ۶۵۹ میلادی، بکجه به حمله شیلا پاسخ داد و تهاجم نظامی به آن انجام داد. با این حال، در ۶۶۰ میلادی، پایتخت سابی‌سونگ سقوط کرد و شورشیان نیز به سرعت نابود شدند، و بکجه به طور کامل از بین رفت.

دستگاه اداری

در دوران پادشاهی بکجه، سازمان‌های اداری به دو بخش تقسیم می‌شدند:

  • سازمان‌های داخلی (내관) شامل ۱۲ بخش نظیر “وزارت خزانه‌داری”، “وزارت دارو” و “وزارت کوه‌ها و جنگل‌ها” بود.
  • سازمان‌های خارجی (외관) شامل ۱۰ بخش نظیر “وزارت جنگ” و “وزارت کشاورزی” بود. مسئولین هر بخش برای مدت ۳ سال به خدمت مشغول می‌شدند.

تقسیمات جغرافیایی

در زمان پادشاه سئونگ، کشور به ۵ بخش تقسیم شد و هر بخش تحت فرمان بنگیران (방령) قرار می‌گرفت. همچنین، برای تقویت کنترل مرکزی، در هر بخش، ۱۰ بخش محلی (군) نیز تشکیل شد.


اقتصاد

اقتصاد بکجه در دوران ابتدایی خود بر کشاورزی، به‌ویژه کاشت برنج، بنا شد و بعدها صنایع دستی مانند نساجی، رنگرزی و تولید سلاح و مجسمه‌های مذهبی توسعه یافت. همچنین، تجاری موفق با چین و ژاپن برقرار شد. محصولات و فناوری‌هایی مانند پرورش کرم ابریشم، نساجی و نوشیدنی‌های برنجی به ژاپن منتقل شدند.

مناطق تجاری مانند یئونگ‌آم‌سونگ (영암성) نیز رونق پیدا کردند که مرکز اصلی تجارت در آن دوران بودند.

اجتماع و فرهنگ در بکجه

اجتماع

زبان و آداب و رسوم بکجه شباهت زیادی به گوگوریو و شیلا داشت. از نظر علاقه به تیراندازی، شبیه به گوگوریو و از نظر سخت‌گیری در اجرای قوانین، مشابه شیلا بودند. مجازات‌ها برای جرم‌های مختلف مانند خیانت، عقب‌نشینی از میدان جنگ، و قتل بسیار سخت بود. برای مثال، خیانت‌کاران و سربازان فراری یا قاتلان به اعدام محکوم می‌شدند و دزدان به تبعید می‌رفتند و باید دو برابر مبلغ سرقت را می‌پرداختند. همچنین، کارکنانی که رشوه می‌گرفتند یا دست به اختلاس می‌زدند باید سه برابر مبلغ اختلاس را می‌پرداختند و به حبس ابد محکوم می‌شدند.

طبقه حاکم بکجه شامل خانواده سلطنتی بوئیو (부여) و هشت طبقه اشرافی بودند. این افراد به ادبیات چین علاقه داشتند و آشنایی خوبی با خط چینی و امور مالی و مالیاتی داشتند. همچنین، الکل، شطرنج، و بازی‌های تخته‌ای سرگرمی‌های اصلی طبقه حاکم در این دوران بودند.

فرهنگ

بکجه در زمینه نجوم پیشرفته‌تر از گوگوریو و شیلا بود. طبق تحقیقات، توانایی تعیین عرض جغرافیایی در بویی (부여) دقیق‌تر از پایتخت‌های پیونگ‌یانگ یا کئونگ‌جو بود که نشان از برتری علمی بکجه در این زمینه دارد.

علوم انسانی و ادبیات

در دوران پادشاهی بکجه، آموختن کلاسیک‌های چینی به طور گسترده‌ای رواج داشت و پست‌هایی مانند اوک‌گیونگ‌باک‌سا (오경박사)، اوک‌بیوک‌باک‌سا (의박사) و یئک‌باک‌سا (역박사) وجود داشت که نشان‌دهنده توجه به علوم انسانی و فلسفه بود. در ۴۷۲ میلادی، بکجه به دولت شمالی (북위) نامه‌ای ارسال کرد که در کتاب تاریخ چینی “وی‌شو” آمده است. کیم‌جو‌سو (기승규) در دوران پادشاهی گن‌چوگو و ووینگ‌سو (왕인) در دوران پادشاهی گن‌گو-سو (근구수왕)، آموختن کنفوسیوس را به ژاپن انتقال دادند.

پایه‌گذار نخستین تاریخ‌نگاری بکجه گو‌هیون (고흥) در ۳۷۵ میلادی بود که کتابی به نام “سئوگی” تألیف کرد. در کتاب تاریخ ژاپن “نیهون‌شوکی”، همچنین ذکر شده است که بکجه کتاب‌هایی نظیر “بکجه‌گی” و “بکجه‌بن‌گی” نیز تألیف کرده است، اما این کتاب‌ها امروزه از بین رفته‌اند.

مذهب

 

مذهب در بکجه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود و به ویژه بودیسم در این دوران رونق زیادی داشت. کتاب “جو‌سو” در مورد بکجه می‌گوید که “معبدها و معابد بسیار زیادی وجود داشتند” که نشان‌دهنده شکوفایی بودیسم در این کشور است. بودیسم ابتدا در ۳۸۴ میلادی توسط مارانانتا، راهب هندی، به این کشور وارد شد.

پادشاه چیم‌ریو (침류왕) از مارانانتا استقبال کرد و در کاخ خود او را ساکن کرد و معبدی ساخت تا ده راهب در آن اقامت کنند. از این زمان به بعد، بودیسم در بکجه آغاز شد و به صورت رسمی در سطح کشور ترویج گردید. بسیاری از معابد بزرگ و مهم در این دوران ساخته شد، از جمله معبد وان‌هئونگ‌سا (왕흥사) که در ۵۷۷ میلادی تأسیس و در ۶۳۴ میلادی به پایان رسید.

همچنین، فلسفه داو و آموزه‌های شین‌سن نیز در دوران بکجه گسترش یافت و در آثار مختلف، مانند سنگ‌نوشته‌های ساب‌تک‌چی‌چک‌بی و نقوش جاده‌ای کوه‌ها، تأثیرات این فلسفه‌ها مشاهده می‌شود.

ارتباطات فرهنگی

بکجه به شدت تحت تأثیر چین و ژاپن قرار داشت. در کنار تبادل‌های فرهنگی، زبان چینی و کنفوسیوس‌گرایی نیز به این کشور وارد شد و در دوران بعدی، در تأسیس کتاب‌های تاریخی و ترویج مفاهیم کنفوسیوسی نقش مهمی ایفا کرد.

سلسله پادشاهی بکجه

روابط و تعاملات خارجی بکجه

تعاملات فرهنگی

در اواخر دوران بکجه، این کشور از دولت‌های جنوبی چین مانند یانگ و دیگر کشورها فرهنگ و دانش دریافت کرد. بکجه با ارسال هدایای سلطنتی و اعزام هیئت‌های دیپلماتیک به چین، به ویژه به یانگ‌نا، بخشی از فرهنگ‌های چینی مانند بودیسم را پذیرفت. این مفاهیم بعدها به ژاپن منتقل شد و تأثیرات بزرگی بر فرهنگ آسوکا داشت. در ابتدا، افراد مشهوری چون آجیکی و وانگ‌ای کنفوسیوس و یادداشت‌های چینی را به ژاپن انتقال دادند و وانگ‌ای به ویژه کتاب “چئون‌جو‌مون” را به ژاپنی‌ها آموزش داد.

علاوه بر این، کارشناسان دیگر همچون آو‌کیونگ‌باک‌سا و جو‌سا‌کونگ از طریق هیئت‌های دیپلماتیک به ژاپن فرستاده شدند تا تخصص‌های مختلف، از جمله معماری را آموزش دهند. این تبادلات فرهنگی به تقویت روابط میان بکجه و ژاپن کمک کرد.

روابط خارجی

روابط با گوگوریو

در ۳۷۱ میلادی، پس از شکست پادشاه گوگوریو در نبرد پایونگ‌یانگ، روابط میان گوگوریو و بکجه به شدت تیره شد و دشمنی شدیدی میان آن‌ها شکل گرفت. در سنگ‌نوشته‌های گوانگ‌گیتو، بکجه به بک‌جان (صد‌جان) تحقیر شده است که معنای “وحشی و خون‌ریز” را می‌دهد. اما در اواخر قرن ششم و با گسترش قدرت شیلا، بکجه برای مقابله با آن و حفظ قدرت خود، با گوگوریو متحد شد.

روابط با شیلا

این بخش مرتبط با اتحاد سه‌کشور در شیلا است که در تاریخ کشورها و روابط آن‌ها توضیح داده شده است.

روابط با چین

در ۴ قرن میلادی، در زمان پادشاه گن‌چوگو، بکجه به دولت شرقی چین دونگ‌چین نمایندگانی فرستاد و آداب‌و‌رسوم چینی مانند بودیسم را پذیرفت. در دوران پادشاه چیم‌ریو (침류왕)، ارتباطات دیپلماتیک با دولت دونگ‌چین ادامه پیدا کرد. پادشاه چیم‌ریو همچنین پس از ورود مارانانتا از دولت چین او را در کاخ خود به عنوان مهمان ویژه پذیرفت. در سال ۴۷۰ میلادی، در دوران دولت سونگ، نمایندگان دیگری از بکجه به چین فرستاده شدند و در ۴۷۲ میلادی برای اولین بار به دولت شمالی چین (بیشتر در پیوند با دولت شمالی‌وی) سفر کردند.

نظریه تسخیر یوشو (Liaoxi)

یکی از فرضیات تاریخی می‌گوید که بکجه منطقه یوشو در چین را فتح کرده و به مدت کوتاهی بر آن تسلط یافت. این فرضیه بر اساس مدارک موجود در کتاب‌های تاریخی چینی همچون “سانگ‌سو” و “یانگ‌سو” مطرح شده است، اما برخی پژوهشگران معتقدند که این داده‌ها دقیق نیستند. نظریه غالب در میان تاریخ‌نگاران این است که بکجه هیچ‌گاه تسلط کامل بر این منطقه نداشته و تنها در دوره‌ای کوتاه به آن نفوذ کرده است.

روابط با ژاپن

ژاپن از ابتدای قرن سوم پیش از میلاد با کره در ارتباط بود. مردم چوسان و هان از شبه‌جزیره کره به ژاپن مهاجرت کردند و مهم‌ترین دستاورد آنان انتقال کشاورزی برنج به ژاپن بود. کشاورزی برنج از طریق دولت‌های کره‌ای به ژاپن منتقل شد، که توسط باستان‌شناسان و مورخان ژاپنی با استفاده از آثار باستانی و ابزار کشاورزی اثبات شده است.

تحقیقات نشان می‌دهد که ژاپن در دوران یایویی (حدود ۳۰۰ پیش از میلاد تا ۳۰۰ میلادی) از کره جنوبی و به ویژه از بکجه در زمینه‌های کشاورزی، فنون ساخت و ساز و فرهنگ‌های مادی تأثیر پذیرفته است. ارتباط نزدیک میان این دو سرزمین به وضوح در آثار باستانی و ساختارهای دفن مشاهده می‌شود.

تحولات در قرن چهارم و روابط با ژاپن

پادشاهی گئونچوگو (۳۴۶-۳۷۵ میلادی) و روابط با ژاپن

پادشاه گئونچوگو یکی از برجسته‌ترین پادشاهان بکجه بود که روابط دیپلماتیک با ژاپن را رسمی و فعال کرد. هرچند دقیقاً مشخص نیست که بکجه و ژاپن از چه زمانی ارتباط داشته‌اند، اما در دوران گئونچوگو این ارتباط به اوج خود رسید. دو کشور در این زمان با تبادل فرهنگ‌ها و دستاوردهای پیشرفته، روابط بسیار نزدیک و پر تحرکی داشتند. یکی از آثار برجسته‌ای که به عنوان مدرک این ارتباط‌ها شناخته می‌شود، شمشیر هفت‌دریچه‌ای است که بکجه به ژاپن ارسال کرد. این شمشیر یکی از نمادهای تبادلات فرهنگی و سیاسی دو کشور در این دوران است.

موقعیت جغرافیایی و شبکه‌های تجاری

بکجه در دوران پادشاهی گئونچوگو به طور گسترده‌تری در منطقه سوم‌چین‌گانگ و به ویژه در حا-دونگ حضور پیدا کرد و این منطقه به عنوان یک نقطه تجاری مهم بین بکجه و ژاپن تبدیل شد. مسیر تجاری از هان‌سان به چئون‌آن و سپس به کوم‌گانگ و نومو گسترش یافت. این مسیرها به ژاپن در توسعه تجارت و فرهنگ کمک کردند و روابط نزدیک‌تری میان بکجه و جزیره‌های ژاپنی برقرار ساخت.

شکست بکجه در برابر گوگوریو و تأثیرات آن

در سال ۴۷۵ میلادی، پادشاه بکجه، کِرو‌وَانگ، توسط پادشاه گوگوریو، جنگسووانگ، به شدت شکست خورد و در نتیجه کشته شد. این شکست موجب شد که پادشاه جدید، مون‌جو‌وَانگ، برای جلوگیری از سقوط بکجه به سرزمین‌های جنوبی، اقداماتی انجام دهد. برخی از مورخان بر این باورند که این «جنوبی» که در منابع تاریخی ذکر شده، اشاره به ژاپن دارد. بر اساس این نظریه، موک‌مان‌چی، یکی از فرماندهان بکجه، به ژاپن پناه برد و در آنجا با تغییر نام خود به سوگا-نو-ماچی به یکی از اشراف ژاپنی تبدیل شد.

این وقایع نشان‌دهنده چالش‌ها و تحولات در روابط میان بکجه و ژاپن در قرن چهارم میلادی است، زمانی که جنگ‌ها و تحولات داخلی در بکجه، این کشور را به سمت ایجاد و تقویت روابط خارجی با ژاپن سوق داد.

رابطه فرهنگی بین پادشاهی باکجه و ژاپن: نقش پادشاهان مورویان و سئونگ‌وان

پادشاه مورویان و روابط با ژاپن

پادشاه مورویان (۵۰۱–۵۲۳ میلادی) نقش مهمی در تقویت روابط باکجه با ژاپن ایفا کرد. او به ویژه آینه‌ای با تصویر انسان را که یکی از آثار مهم هنری زمان خود بود، به امپراتور گیتای (۵۰۷–۵۳۱ میلادی) هدیه داد. این آینه به عنوان نمادی از رابطه دوستانه و نزدیک بین باکجه و ژاپن در نظر گرفته می‌شود و نشان می‌دهد که فرهنگ باکجه تأثیر زیادی بر ژاپن گذاشته است. مورویان همچنین در ۵۱۳ میلادی، دانیانگی را و در ۵۱۶ میلادی، کوانمو را به ژاپن فرستاد تا فرهنگ و علوم باکجه را به ژاپن منتقل کنند.

پادشاه سئونگ‌وان و انتقال بودیسم به ژاپن

پادشاه سئونگ‌وان (۵۲۳–۵۵۴ میلادی)، که جانشین پادشاه مورویان شد، روابط با ژاپن را ادامه داد و در انتقال بودیسم به ژاپن نقش مهمی داشت. در ۵۳۸ میلادی، سئونگ‌وان به امپراتور گین‌مئی (۵۳۹–۵۷۱ میلادی) مجسمه بودا و متون دینی بودایی هدیه داد. این هدایا و نوشته‌ها در انتقال آموزه‌های بودیستی به ژاپن تأثیر زیادی داشت. در این هدایا نامه‌ای نیز همراه بود که توضیحاتی درباره آموزه‌های بودیسم ارائه داده بود و اشاره می‌کرد که پذیرش این آموزه‌ها می‌تواند به انسان بی‌پایان سعادت برساند.

انتقال بودیسم باعث شد که در دربار ژاپن اختلاف‌نظرهایی در مورد پذیرش آن به وجود آید. سگا نو ای نامه، یکی از سرداران مهم ژاپن، از پذیرش بودیسم حمایت کرد، اما مونو نو به نو اوکوشی و ناکاتومی نو کاماسو مخالف آن بودند، و این باعث شد که امپراتور گین‌مئی دچار مشکلات سیاسی شود. در نهایت بودیسم در ژاپن پذیرفته شد و سئونگ‌وان در ۵۵۲ میلادی با فرستادن مجسمه بودا و همراه با آن تعدادی از کارشناسان، معلمان، پزشکان و موسیقی‌دانان به ژاپن، فرهنگی پیشرفته و دانش‌های مختلف را به ژاپن منتقل کرد.

این روابط و تبادلات فرهنگی بین باکجه و ژاپن به ویژه در زمینه‌های دینی و علمی تأثیرات قابل توجهی بر فرهنگ و تمدن ژاپن گذاشت.

در دوران پادشاه وی دوک 위덕왕 (۵۵۴–۵۹۸ میلادی)، تبادلات فرهنگی بین باکجه و ژاپن همچنان ادامه یافت. در ۵۷۷ میلادی، از باکجه به ژاپن کتاب‌های دینی، گروه‌های بزرگی از علما و راهبان، شامل راهبان بودایی، راهبان زن، سازندگان مجسمه‌های بودا و نجاران معبد فرستاده شدند. این دوره به ویژه با ساخت معابد و مجسمه‌های بودا در ژاپن همراه بود. پس از آن، هنرهای فلزی و تکنیک‌های ساخت کاشی نیز از باکجه به ژاپن منتقل شدند.

در ۵۷۹ میلادی، شیلا (دیگر پادشاهی کره‌ای) نیز مجسمه‌های بودا و راهبان را به ژاپن ارسال کرد. در ۵۸۳ میلادی، به درخواست امپراتور بی‌داتسو، ایلا، یک راهب برجسته از باکجه به ژاپن فرستاده شد. در ۵۸۴ میلادی، باکجه یک مجسمه بودا و یک مجسمه میرُک (بودای آینده) به ژاپن ارسال کرد. در این زمان، سوگا نو اوماکو (فرزند سوگا نو اینامه)، که حامی پذیرش بودیسم بود، این هدایا را دریافت کرد و طبق وصیت پدرش در تلاش برای پذیرش بودیسم در ژاپن بود.

در ۵۸۸ میلادی، باکجه دوباره به ژاپن نیایشگاه‌های بودایی، سایر راهبان و کارشناسان تکنیکی مانند سفالگران، نجاران معبد و نقاشان معبد فرستاد تا ساخت معابد و انتقال هنرهای فرهنگی باکجه را در ژاپن تسهیل کنند. این کمک‌ها موجب گسترش هنر و معماری معابد بودایی در ژاپن شد.

در سال ۶۰۲ میلادی، کانگریک از باکجه به ژاپن سفر کرد و کتاب‌هایی در زمینه‌های نجوم، تقویم، جغرافیا و جادوهای کیهانی به ژاپن برد. او همچنین آموزه‌های بودیسم را در ژاپن منتشر کرد و تاثیر زیادی بر پذیرش آن داشت.

سقوط باکجه و مداخله ژاپن
این بخش مربوط به نبرد بایک‌گانگ است. در سال ۶۵۳ میلادی، در دوران پادشاهی ایجا왕 (۱۳امین سال حکومت)، باکجه با ژاپن روابط دوستانه برقرار کرد و در سال‌های ۶۵۶ و ۶۵۷ میلادی کالاهای نادر مانند طوطی، شتر و الاغ به ژاپن ارسال نمود. اما در سال ۶۶۰ میلادی، با حمله متحدین شلا و تانگ، باکجه سقوط کرد. پس از سقوط، بوشین با رهبری نیروهای مقاومت، بوئویوپانگ را به عنوان پادشاه موقت انتخاب کرد. بر اساس تاریخ‌های سامگوک‌ساگی و نیهون‌شوکی، بوئویوپانگ از سال ۶۳۱ میلادی به مدت ۳۰ سال به عنوان گروگان در ژاپن اقامت داشت و در سامگوک‌ساگی آمده که او در این دوران به عنوان “گروگان” به ژاپن فرستاده شده بود.

پس از سقوط، نیروهای بوشین و بوئویوپانگ از ژاپن کمک نظامی درخواست کردند. ژاپن به آنها نیروی نظامی و تجهیزات فرستاد. در ۶۶۳ میلادی، پس از درگیری‌های داخلی بین بوشین و بوئویوپانگ، بوئویوپانگ به گوریو و ژاپن فرستادگان خود را فرستاد تا درخواست کمک نظامی کند. پس از این، جنگ با نیروهای تانگ و شلا آغاز شد و نبرد بایک‌گانگ رقم خورد. در این نبرد، نیروی دریایی ژاپن که در ابتدا برتری عددی داشت، در چهار مرحله شکست خورد. این نبرد همچنین نشان‌دهنده ضعف تاکتیک‌های نظامی و فناوری‌های دریایی ژاپن در آن دوران بود.

پس از سقوط باکجه، بسیاری از مهاجران باکجه به ژاپن مهاجرت کرده و در میان اشراف ژاپنی قرار گرفتند. باکجه در زبان ژاپنی به کودارا معروف است. پس از نابودی پادشاهی، برادر کوچک بوئویوپانگ و نسل‌های بعدی او در ژاپن به اشراف تبدیل شدند و در محاکم ژاپن مقام یافتند. به عنوان نمونه، تاکانو نو نیگاسا، مادر امپراتور کانمو (۷۸۱-۸۰۶ میلادی)، از نسل مهاجران باکجه بود و به عنوان عضوی از خاندان یاماتو شناخته می‌شد. همچنین، بسیاری از باکجه‌ای‌ها پس از سقوط پادشاهی، در منطقه اوساکا سکونت گزیدند و محله‌ای به نام باکجه‌جو (جزیره باکجه) تشکیل دادند.

منبع: ویکی پدیا کره ای

نمایش بیشتر

هومان نمکی زاده

سلام من هومانم، موسس سایت تهران تا سئول، خوشحالم که سومین سالم رو کنار مخاطبینمون میگذرونم.

نوشته های مشابه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x