تهران تا سئول با افتخار عضوی از خانواده زات هولدینگ
بی شک سریال هتل دل لونا ( به انگلیسی: Hotel Del Luna و به کره ای: 호텔 델루나 که به معنای هتل ماه کامل است)، یکی از برترین دراماهای تاریخ بود که در سال 2019 پخش شد و توجه زیادی را به خود جلب کرد. در ادامه ی این پست از مجله فرهنگی خبری تهران تا سئول قرار است به نقد و بررسی سریال جذاب هتل دل لونا بپردازیم، پس با من همراه باشید.
هشدار: این متن شامل اسپویل هایی از سریال هتل دل لونا است بنابراین، در صورتی که این سریال را تماشا نکردهاید، خواندن این پست توصیه نمیگردد.
خلاصه ای از فضا و ویژگی های شخصیت های اصلی سریال هتل دل لونا:
جانگ مان وول:
لباس های زیبا و رنگارنگ جانگ مان وول (IU) و زیورآلات او توجه مخاطبان را به این موضوع جلب می کند که او شخصیتی مادی گرا دارد. همچنین در تعدادی از سکانس ها مشاهده می کنیم که:
جانگ مان وول افراد مشهور و معروفی را در اینستاگرام خود دنبال می کند و به جاهایی که آنها می روند سر می زند و از غذاها و نوشیدنی های گران قیمت استفاده می کند. او همچنین مدام از غذاها و دیگر چیزها عکس میگیرد که تمامی اینها نشانگر این موضوع است که او به خوبی با زندگی مدرن آشنا است و حتی از آن لذت می برد. وی همچنین چندین ماشین گران قیمت هم دارد که به این معنی می تواند باشد که:
سعی دارد با خریدن چیزهای مادی خوشبختی و شادی را برای خود به ارمغان بیاورد ولی می بینیم که حتی با داشتن تمامی آنها ذره ای از حس انتقام و کینه درونی او کاسته نمیشود.
گو چان سونگ:
برخلاف او گو چان سونگ (Yeo Jin goo) شخصیتی مهربان و نوع دوستانه دارد و ذره ای ثروت طلبی در او به چشم نمیخورد. او بیشتر به احساسات انسانی اتکا و علاقه دارد و در همه حال نگران جانگ مان وول است تا او را از خطر حفظ کند. این دو شخصیت به خوبی تکمیل کننده هم در سریال هستند و گاهی هم باعث رقم خوردن طنز جذابی برای مخاطب می شوند.
بررسی نکات و پیام های اخلاقی سریال هتل دل لونا:
سریال هتل دل لونا،زندگی شخصیت اصلی فیلم ( جانگ مان وول) را در دو زمان مختلف نشان می دهد. در ابتدا زندگی گذشته ی او را مورد بررسی و توجه قرار میدهد:
به همین منظور او را در بیابانی تنها با گاری ای پر از جواهرات در پشت آن و گروهی از سربازان در تعقیب او،به تصویر می کشد. با مشاهده ی این صحنه و توجه به این نکات متوجه می شویم که احتمالا جانگ مان وول راهزن است.
روند ابتدای سریال هتل دل لونا:
کارگردان ابتدای سریال را از دوران گوگوریو رقم می زند که می تواند نشان دهنده ی علاقه ی او به این برهه ی زمانی باشد. در ادامه جانگ مان وول را در بیابانی تنها و در تاریکی شب در پی مسافرخانه ای برای ارواح مرده، میبینیم. در این مسیر کشف، با پیرزنی مواجه می شود که صاحب غذاخوری صحرایی است و جملاتی عجیب راجع به جانگ مان وول و مسافرخانه می گوید. تمامی اینها باعث می شود تا مخاطب راجع به این پیرزن عجیب کنجکاو شود. ناگهان در پی بحث جانگ مان وول با این پیرزن، صحنه هایی از قتل عام های او را در آن بیابان میبینیم و درست در همان لحظه صدایی به گوش می رسد که به او هشدار می دهد که قرار است بابت تمام گناهانش مجازات شود. بعد می بینیم که شخصی در حال نزدیک شدن به جانگ مان وول است و او که شمشیر خود را در حالت آماده باش در دست دارد با غالب شدن حس خطر، بلافاصله برمیگردد و در کمال تعجب، با درختی مواجه می شود که خشک و بی ثمر است. اما جانگ مان وول خود را با شمشیر خونی ای در دست که عبارت ماه کامل بر آن نقش بسته و در دل درخت فرو رفته، می یابد و علیرغم تلاشش قادر به جدا کردن آن از درخت نیست و ناگهان شمشیر توسط درخت بلعیده می شود. این صحنه پر از نکاتی مخفی راجع به جانگ مان وول است و توجه به آنها به درک بهتر ادامه این سریال کمک خواهد کرد.
درخت هتل دل لونا:
درختی که در این صحنه میبینیم در واقع روح خود جانگ مان وول است. در ابتدا به صورت انسانی در حال نزدیک شدن به او است. اما به دلیل ارتکاب به قتل و نابود کردن احساسات پاک انسانی خود،روح او به درختی تغییر کرده است.
ارتباط درخت با جانگ مان وول:
سپس میبینیم که او شمشیر خود را در دل درخت فرو میکند که این صحنه را می توان این گونه تفسیر کرد که:
جانگ مان وول با اعمال خود و ارتکاب به قتل، آسیب به روح و احساسات انسانی را در خود رقم زد و زخمی درونی در خود برجای گذاشت. این یعنی تنها فرد مقصر این قضیه خود او است که مسیر اشتباهی را انتخاب کرد و در نهایت توسط کائنات به این مکان هدایت شد. زیرا زخم های او تنها توسط خودش می تواند بهبود یابد.
ادامه سریال:
در ادامه مسافرخانه ای به وجود میآید و جانگ مان وول به عنوان صاحب آن مسافرخانه یعنی مسافرخانه ارواح مرده برگزیده می شود. او باید تا زمان شکوفه دادن و سبز شدن درخت وجود خویش در آنجا بماند. و تنها زمانی درخت جوانه خواهد زد که او آتش کینه و انتقام درون خود را خاموش کرده باشد و در نهایت با رضایت و خرسندی تمام به زندگی بعدی خود برود.
نکته پنهانی راجع به مالکیت هتل دل لونا توسط جانگ مان وول:
این صحنه ها به زیبایی نشان می دهد که:
کائنات همواره به هرکسی فرصتی دوباره برای تغییری مثبت می دهند و شرایط ایجاد آن تغییر را هم برای او فراهم می کنند اما تمامی اینها توسط انسان ها به عنوان تنبیه یاد می شود. در حالی که این تنبیه برای کسب آگاهی بیشتر، نگاه کردن به دنیا از دریچه ای دیگر و در نهایت فرصتی برای تبدیل شدن به انسانی بهتر است.
هتل دل لونا در آینده:
ادامه ی سریال هتل دل لونا در آینده رقم میخورد که نشان می دهد این سریال در دو بازه زمانی مختلف است. سپس پسر بچه ای را میبینیم که با پدر خود راجع به هدیه ی تولدش صحبت میکند و پدر که با گفتن جمله ی:
(پسرم، امروز تولدت بود و من نتونستم برات جاجانگمیون بخرم) درماندگی و فقر خود را به مخاطب ابراز میکند. بعد می بینیم که با عبور زوجی و افتادن پول آنها پدر سعی میکند تا آن را بردارد. در اینجا کارگردان به گونه ای می خواهد توجیه کند که دلیل این رفتار او بخاطر فقر و شرمندگی در مقابل پسرش است و همدردی مخاطب را برانگیزد. اما بعد با رفتار کودکانه ی پسر او مواجه می شویم که پول را به صاحبش باز می گرداند.
نکته پنهانی صحنه آینده:
این موضوع بیانگر این نکته می تواند باشد که کودکان همواره و در هر حالتی طینت پاک خود را حفظ می کنند. سپس متوجه می شویم که کارگردان در حقیقت قصد بیان این نکته مهم را دارد که:
ما در اینجا با دو گروه سنی متفاوت کودک و بزرگسال روبه رو هستیم.
گروه اول که ما همواره ادعا داریم نابالغ اند، در واقع احساسات بشر دوستانه و مسئولیت پذیری بصورت پر رنگ تری در آنها نمایان است. گروه دوم که به عنوان بالغان جامعه قابل رویت هستند،در حقیقت رفتار هایی را از خود نشان میدهند که بیانگر نهایت نا پختگی و بی مسئولیتی آنهاست.»
پیرزن عجیب:
در همین صحنه پیرزنی عجیب را می بینیم که بسیار شبیه آن پیرزن صحنه جانگ مان وول است. اما او خدای عشق و محبت است که با دیدن این رفتار پسر( گو چان سونگ) تحت تأثیر قرار میگیرد و راجع به آینده ی درخشانش پیشگویی های مثبتی می کند. در اصل تمامی اینها به ما کمک میکند تا دریابیم که او برخلاف ظاهر ساده اش انسانی عادی نیست. نکته ی دیگر که توجه به آن در این صحنه خالی از لطف نیست این است که:
«کائنات و خداوند همواره به انسان های صادق توجه بیشتری دارند.»
جملهی تفکر برانگیز و انگیزشی:
همچنین جمله ی جالبی در این صحنه توسط آن پیرزن گل فروش بیان می شود که به مخاطب انگیزه کافی برای صبوری در برابر مشکلات زندگی را می دهد:
(سختی هایی که در زندگی با آن مواجه هستی به این خاطر است که برای خوشبختی آینده پاک و آماده شوی.)
هتل دل لونا:
در ادامه مجدداً به موضوع اصلی فیلم یعنی هتل دل لونا بر می گردیم و به نکته ای جذاب راجع به این هتل دست مییابیم و آن این است که:
این هتل با وجود اینکه در داخل شهر قرار دارد و هر روزه انسان های زنده زیادی از کنار آن عبور می کنند. اما هیچ یک از آنها آن را نمی بینند و فقط در زمانی که ماه کامل است قابل رویت توسط آنهاست. البته حتی با وجود دیدن آن، هیچ انسان زنده ای حق ورود به هتل را ندارد در غیر این صورت میمیرد. همچنین می بینیم که زمان های خاصی هم هست که هتل پذیرای زندگان است و به آنها اجازه ی اقامت در آن را می دهد.
صحنه دزدی:
در صحنه ی بعدی میبینیم که پدر همان پسر( گو چان سونگ) با صندوق پول مغازه ای در حال فرار است که با توجه به چیزی که از او در صحنه قبل و در مقابل پسرش دیدیم این دزدی او هم دور از ذهن به نظر نمی رسد. او ناگهان از پله ها سقوط می کند و به کما می رود. این صحنه کلشیه قدیمی ای را در ذهن مخاطب زنده می کند که: قرار است گو چان سونگ یک پسر یتیم اما عالی باشد. ولی می بینیم که در ادامه کارگردان اجازه نمی دهد که این اتفاق بیفتد و سریال او دیگر جذابیتی برای مخاطب نداشته باشد. بنابراین، رخداد دیگری را رقم میزند که آن هم برای مخاطبان چندان دور از ذهن به نظر نمی رسد. بعد از گذشت مدت زمانی روح او بیدار می شود و با تصور اینکه زنده است و پلیس ها در حال تعقیب او هستند شروع به فرار می کند. البته این صحنه تماشاگر را در ابهام زنده یا مرده بودن این مرد قرار می دهد. ناگهان در حین فرار به هتل برمیخورد اما به دلیل فقر و نگرانی راجع به مسائل مالی در ورود به هتل مردد است ولی در نهایت وارد هتل می شود.
حضور زندگان در هتل دل لونا:
کارکنان هتل ناگهان متوجه حضور انسانی زنده در هتل می شوند و بخاطر قوانین تلاش می کنند تا او را از هتل خارج کنند. این صحنه هیجان و استرسی را در مخاطب ایجاد میکند که:
«آیا او موفق به خروج از هتل بدون هیچ دردسری می شود یا نه.»
اما در نهایت تاسف می بینیم که جانگ مان وول او را با گلی که در دست دارد پیدا می کند. وقتی که متوجه می شود او انسانی زنده است شروع به تهدید او به مرگ می کند و ناگهان با گل در دست او مواجه می شود. سپس تلاش میکند تا بفهمد که آن گل متعلق به کجا است و دلیل جدا کردن آن از جای اصلی اش چیست که متوجه می شود او آن گل را برای تولد پسرش کنده است. سپس می بینیم که در ابتدا جانگ مان وول باور نمی کند که آن گل متعلق به درخت خشک و بی ثمر خودش بوده باشد. اما بعد پی به این موضوع میبرد که درخت وجودش نسبت به آن مرد احساس ترحم کرد و همچنین برای ایجاد امکان ملاقات بعدی جانگ مان وول و گو چان سونگ در آینده خدای عشق و محبت آن گل را پرورش داد. جانگ مان وول با استفاده از این حقیقت که پدر گو چان سونگ در حال مرگ است با او معاملهای می کند که: در قبال بازگشت او به دنیای زندگان و نزد پسرش، او را باید در تولد 20 سالگی اش به جانگ مان وول برای تصفیه بدهی خود بدهد.
تصمیم پدر گو چان سونگ:
روز بعد، مبلغی پول به حساب پدر گو چان سونگ واریز می شود که هزینههای پسرش را تا 20 سالگی تامین می کند. پدر که به دلیل معامله ای که از سر ناچاری پذیرفت، سخت پشیمان است تلاش می کند تا هتل را پیدا کند. اما از این حقیقت که هتل توسط زندگان قابل مشاهده نیست، غافل است. در ادامه گو چان سونگ را به آمریکا میفرستد تا او را از قید و بند معامله خود نجات دهد. اما نکته ای که باید در اینجا به آن توجه کنیم این است که:
«وقتی با کائنات و دیگر قدرت های ماورایی معامله می کنید امکان فراری و یا بازگشتی وجود ندارد.»
و در نهایت می بینیم که علیرغم تمام رخدادها گو چان سونگ مدیر داخلی هتل دل لونا می شود.
نکاتی راجع به هتل ماه:
نکته ی جالب توجه در مورد هتل این است که:
آنجا در اصل جایی بین دنیای زندگان و مردگان، جایی بین زندگی حال حاضر و زندگی بعدی و مهمتر از همه جایی که ارواح مرده در آن از سردرگمی در جهان زندگان نجات پیدا میکنند و می توانند زخم های روحی خود را تا زمانی که در هتل هستند التیام بخشند و با رضایت وارد زندگی بعدی خود شوند، هست. البته این روند شامل همه ی افراد داخل هتل حتی کارکنان و صاحب هتل هم می شود.
کارمندان هتل:
در ابتدای فیلم با دیدن کارمندان هتل شاید تصور کنید که آنها انسان هستند. اما از آنجا که این هتل از دید انسان های زنده پنهان است و اصلاً امکان حضور آنها در این مکان وجود ندارد، پس میفهمیم که:
آنها هم ارواح مرده اند که همانند دیگر ارواح مرده کینه ها، انتقام ها و نارضایتیهایی در سینه خود دارند. به همین خاطر نتوانسته اند با گذشته خود و حوادث آن کنار بیایند و در هتل مانده اند. تنها راه ورود آنها به زندگی بعدی اشان رویارویی با گذشته ای دردناک، بررسی حقیقت به گونه ای دیگر و بخشش افراد مقصر گذشته است. در حقیقت این موضوع به بیان این مسئله می پردازد که انسان تنها با مواجه با گذشته است که می تواند به سمت آینده گام بردارد.
نکته پنهانی زندگی قبلی جانگ مان وول:
علاوه بر این،جانگ مان وول هم کینه ای در خاطر خود از عشق قبلی اش که به او خیانت کرده است دارد. به همین خاطر، احساسات انسانی خود را از دست میدهدو درخت وجودش بیثمر است. البته حقیقت پشت ماجرا این است که گو چونگ میونگ( معشوقه ی قبلی جانگ مان وول) برای نجات جان مان وول مجبور به خیانت شد و در زندگی بعدی خود به کرم شب تابی تناسخ پیدا کرده بود تا در کنار او باشد. اما با ملاقات با گو چان سونگ و لمس احساسات صادقانه و انسانی او به عشق جدیدی دست می یابد و درخت وجودش شکوفه میزند. ولی حالا هم که احساسات آنها نسبت به هم شکل گرفته،ترس از دست دادن یکدیگر خود را نشان میدهد که بیانگر مسئله ای حقیقی و طبیعی میان دو عاشق است.
تصمیم نهایی:
در نهایت می بینیم که همه ی افراد داخل هتل توانایی این را پیدا می کنند که با رضایت کامل و خوشحالی در مسیر زندگی بعدی خود گام بردارند. در آخر شکوفه های درخت که نماد خاطرات جانگ مان وول است، میریزند و نوبت به او می رسد. گو چان سونگ به عنوان آخرین مسافر خود، مسئول بدرقه ی او می شود.
حقیقت پنهانی:
کارگردان همچنین در این سریال به زیبایی این حقیقت را به تصویر می کشد که:
افرادی که در دنیا کارهای خوبی انجام داده و یا خدمتی به بشریت کرده اند، بصورت ویژهای در هتل پذیرایی می شوند. اما ارواحی که گناهان یا خطاهای سنگینی دارند به ارواح شیطانی تغییر شکل میدهند و در نهایت از بین میروند. یا امکان تناسخ پیدا نمیکنند و در زندگی بعدی خود به عنوان یک حیوان متولد می شوند.
صحنه پایانی هتل دل لونا:
در پایان می بینیم که همه ی ارواح برای رفتن به زندگی بعدی خود باید از پلی عبور کنند. گذر از این پل 49 روز طول می کشد و در این زمان تمام خاطرات زندگی قبلی آنها پاک می شود.
نکته پنهانی صحنه آخر هتل دل لونا:
نکته جالب پایان داستان این است که ما کارکنان هتل را در زندگی بعدی خود می بینیم که از کنار هم عبور میکنند ولی یکدیگر را نمی شناسند. این مسئله اشاره به موضوع تناسخ آنها و اینکه خاطرات زندگی قبلی شان بطور کامل از بین ، دارد.
اما عجیب این است که جانگ مان وول که در زندگی بعدی خود است وقتی با گو چان سونگ روبه رو می شود یکدیگر را می شناسند. دلیل این مسئله این است که یکی از شکوفه های درخت جانگ مان وول حتی با رفتن او به زندگی بعدی بر روی درخت باقی مانده بود. از آنجایی که شکوفه ها نماد خاطرات او بودند پس در مییابیم که:
«آن شکوفه نهایی مربوط به خاطرات او با گو چان سونگ بود و با وجود گذر او از پل زندگی و تناسخ یافتن، بخاطر همان شکوفه یکدیگر را بخاطر می آورند.»
حقیقت زیبای صحنه آخر:
همچنین می توانیم بگوییم که کارگردان سعی در بیان این حقیقت جذاب و زیبا دارد که:
«عشق ابدی و حقیقی هرگز نابود نمی شود زیرا که عشق ردیابی انسانی است که هرگز جهت اشتباه را به عاشقان نشان نمیدهد.»
ممنونم که تا انتهای این پست همراه من بودید و امیدوارم که از خوندنش لذت برده باشید. منتظر نظرات شما در مورد این سریال زیبا در بخش کامنت ها هستیم.
فرصت نکردم این سریال رو تماشا کنم اما هروقت یک تیکه ازشو داخل اینستا میبینم یا عکس بازیگرارو، چیزی که خیلی برام جلبه توجه میکنه استایل زیبای آیو هست به معنای واقعی مثل یک مروارید درخشانه
خیلی ممنونم از نظر دهیتون🙏
دقیقاً همینطوره و علاوه بر استایل آیو تو این سریال، محتوای جذاب داستان هم بسیار دلنشینه و فکر نمیکنم که بهتر از این میشد به مسئله تناسخ پرداخت.
دنبال یه سریال متفاوت می گشتم. بنظرم حضور آیو این سریال رو جذاب تر هم میکنه
درسته😊 امیدوارم که از محتوا لذت برده باشید ☺️
و همچنین تماشای این سریال بنظرم میتونه نگرش ها رو راجع به مسئله تناسخ دگرگون کنه و به جذابیتش اضافه کنه.
اولین سریالی که از آیو دیدم همین هتل دل لوا بود. علاوه بر فیلنامه جالب این سریال فضای سریال هم خیلی وایب خوبی داشت. حتی لباس هایی که ۀیو میپوشید جدا از تجملاتی که داشت خیلی هارو براساس شخصیتی که داشت میپوشید.و این هماهمگی یعنی که واقعا تیم پشت صحنه با برنامه خوبی جلو رفتن. ممنون از توضیحات کاملی که گذاشتی
خواهش میکنم ممنونم از نظر لطفتون 😊
دقیقاً اینکه لباس هاشون متناسب با شخصیت، موقعیت و حالاتشون بودن به درک بهتر داستان کمک کرد.
از بین سریال های آیو هتل دل لونا رو بیشتر از بقیه دوست دارم 😊هم از نظر داستان هم شخصیت پردازی و استایل بازیگر ها عالی بود😍متن رو که میخوندم تمام سریال جلوی چشمم بود😄
خسته نباشید. 😊
ممنونم لطف دارید 🌺 خوشحالم که محتوا تونسته به تصویر سازی داستان کمک کنه.
خب من این سریال رو ندیدم ولی تعریف زیادی ازش شنیدم و به شدت از استایل آیو توی این نقش خوشم میاد فوقالعادهست
پست خیلی کامل و جامعی بود خسته نباشید💕
ممنونم از لطفتون ☺️
بنظرم اگه دوست داشتید یه نگاهی به سریال بندازید چون دیدگاه ها و مسائل زیبایی توش بیان میشن که معنای متفاوتی به زندگی می بخشن.
نقد صحنه به صحنه و بررسی تمام جوانب و صحنه ها واقعا عالی بود خسته نباشید به شما یک تحلیل کامل و جذاب بود سخت که مخاطب رو با تحلیل همراه کنی ولی شما موفق شدید 👏👏
سریال هتل دل لونا یکی از جالب ترین سریال های بود که دیدم یک حماسه جذاب اما مدرن و وجود شخصیت هایی که می توانست با جذابی و تکامل خودش به درون مخاطب نفوذ کنه و طراحی صحنه کامل و جذاب این سریال یکی از ویژگی هایش بود
دو وجهی بودن سریال کامل بود
ممنونم از لطف شما و اینکه این تحلیل رو تا آخر بررسی کردید و خوشحالم که براتون جذاب بوده☺️
بله واقعاً این سریال یک شاهکار بود که فکر نکنم حالا کالاها از ذهنم پاک بشه.
کامل ندیدم ولی تا جایی که دیدم این محشر و بی نقص بود، مثل همیشه زیبا و خوشگل و وصف نشدنی جوری که بازیگری میکرد:))) این دختر حق داره برترین ایدل کره باشه
ولی… اه سولی، سولی، سولیزودتر از چیزی که باید میرفتی، رفتی تا خواستم فنت بشم رفتی…. خبر فوتت امد اره..
واقعاً یکی از بهترین سریالهای کرهای بوده و هست و خواهد بود. موضوع جذاب داستان و بازیگری بینظیر بازیگراش آدمو به شدت مجذوب خودش میکنه. بدون شک خبر مرگ سولی یکی از ناراحت کننده ترین خبر برای کیدرامر ها بود بخصوص که دوست صمیمی آیو هم بوده واقعاً خیلی سخته.